یادشان بخیر خاطرات زیادی از آنها داریم
چان (جنجل) (خرمن کوب سنتی )(گاوچرخ) وسیله ای است در کشاورزی که در قدیم بر خر و گاو می بستند و آنرا بر روی غلات می دواندند تا گندم از ساقه جدا شده و کاه و گندم جدا گردد.خرمن کوب قدیم در واقع یک یا دو و یا سه میله متحرک بود که دارای تیغه هایی در اطراف بود و با کشیده شدن توسط گاو و خر به حرکت در می آمد.شايد نسل جديداين وسيله را نديده باشند .كه تا همين بيست سال پيش نيزاستفاده مي شد وهدايت آن اندكي تبحر مي خواست كه خرمنكوب اززمين (خرمن جا) بيرون نزند ياچپ نشود،سواري آن خيلي كيف مي داد. امروزه خرمن کوب ها تراکتور هستند .
از جمله خاطرات کودکی که برای من و دیگرهمشهری ها همواره دوست داشتنی بوده و هست ، انجام کارهای کشاورزی در دهات بود ، یکی از سخت ترین و طاقت فرساترین مراحل کشاورزی پس از برداشت و خرمن کردن محصولاتی مثل گندم و یونجه و ... ، کوبیدن خرمن بود .
از آنجایی که در دهه ۵۰ و ۶۰ هنوز امکانات و تجهیزات امروزی از قبیل دستگاه کمباین یا درو کن و حتی تراکتور و خرمن کوب رایج نشده بود ، کشاورزان به ناچار خرمن محصول خود را با استفاده از دو راس گاو و حتی دو راس خر و استفاده از وسیله ای کاملا سنتی به نام چان ، مشغول کوبیدن خرمن میشدند .
چان جایی برای نشستن راکب داشت تا بتوان گاوها را هدایت کرد ، سوار شدن به چان ، لذت و کیفی داشت که هیچ گاه فراموش نمیشود ، گاوها به شکل دایره ای بزرگ ، دور خرمن میچرخیدند و رفته رفته و طی چنیین روز و با زحمت بسیار خرمن کوبیده میشد .
ما که بچه بودیم ، گاهی اوقات ، به عنوان تفریح و بازی ، بغل دست پدر بزرگ ، روی چان می نشستیم و انگار سوار باراباس شده بودیم .
صبر و حوصله و پشتکار کشاوزران و روستائیان ستودنی بود ، خوردن انگور یاقوتی و سیب گلاب و زرد آلو ، زنگ تفریح ما بود و خوردن یونجه و شبدر ، زنگ تفریح گاو ها .
یکی از وظایف ما بچه ها ، آوردن آب از بولاغ بود ، کوزه سفالی را کول میکردیم و به بولاغ میرفتیم و گاهی گاو ها و خرها را هم می بردیم تا شکم سیری آب بخورند و ما هم برایشان سوت میزدیم تا خوردن آب به آنها بچسبد .
خرمن به محوطه و یازمین مسطح و صاف شده و محکم شده با غلطک گفته می شد که بوته گندم ها را در آنجا جمع می کردند تا خشک شود و برای کوبیده شدن توسط دستگاه آماده شود. این زمین ابیاری می شد و با غلطک مخصوص (بنقالطان) محکم می شد و مانند آسفالت امروزی می گردید تا گندم با خاک آمیخته نشود.
یواشین یا گوواشین : چنگکی چوبی چند شاخهای با دستهای بلند برای حمل و جابجایی کردن کاه و یونجه و علف و باد دادن کاه
ـ چهار شاخ: چنگکی فلزی چهار شاخهای با دستهای نسبتاً بلند برای حمل و جابجایی علوفه (سُوال) بکار میرود.
گووالا (تور) : مخصوص حمل کاه یا علوفه و یونجه و شبدر در خرمن و دشت تا انبار کاه دارای دو چوب موازی در اطراف و یک طناب که از چنبره ها رد می شود
کود کش :
وسیلهای نخ بافت کوچکتر از گوالا بدون چنبره که برای حمل کود و گندم، یونجه و علوفه
که بر گرده خر برای حمل قرار می گیرد.
داس، دِسقاله (اوراق، اوراقچا): وسیله برای درو کردن و چیدن گندم و یونجه و علف و..
گئوجار (اوجار): وسیلهای چوبی بلند برای شخمزدن زمین توسط گاو که با گاو آهن (گئو آهن) زمین را
شخم میزنند.
پارو (کورک): وسیلهای برای پارو کردن برف و ته خرمن گندم و جو.
نیچه کن (گوزنکو): وسیلهای فلزی برای چیدن علف
جُت: بخشی از خیس است برای شخصم زدن زمین که بوسیله گاوآهن
توبره (توربا): وسیلهای برای حمل علوفه و ... که همانند گونی میباشد.
خورجین:وسیلهای برای حمل علوفه و ... که همانند دو گونی متصل بهم میباشد.
کندیله( سیلوی خانگی) : محلی برای نگهداری گندم یا جو و..
دست کش چرمی : که معمولا از پوست گوسفند دوخت می شد معمولا در انگشتان دست چپ پوشانده می شد تا در هنگام چیدن گندم از بریده شدن انگشتان توسط داس که در دست راست قرار داشت جلو گیری نماید
یو چو (بندوروغ) : وسیله ای بود که آن را به گردن گاو ها می گذداشتند تا بتوانند وسایل دیگر کشاورزی را مانند چان و غیره را برای کشیده شدن توسط گاو ها به آن ببندند . یوچو معمولا دارای چهار سوراخ برای عبور چوبهای کوچک (اسمشا نمی دونم ) می باشد . و وسط آن (مرکز ثقل آن نیز جهت نصب برای توزیع مساوی بار بین گاوها مشخص می شود جنس یو چو معمولا از جنس چوب وزم انتخاب می شد
قلبیر : وسیله ای صافی برای پاک کردن گندم